شکوه

هرچه نکوست می‌رود، نوبت آه می‌رسد
شوکت دوست می‌رود، خصم ز راه می‌رسد
مُشک کجاست نافه کو؟ یوسف خوش قیافه کو؟
نور ز دیده می‌رود، شکوه زچاه می‌رسد
لذّت با تو بودنم، خیال یا سراب شد
نوبت بی تو بودنم، به یک نگاه می رسد
غصه و درد مال من، بی تو گذشت سال من
خصم، سرِ جنازه‌ام، ارثیه خواه می‌رسد
جاه و جلال می‌رود، حسن و کمال می‌رود
از قِبَلِ جلال من، غیر به جاه می‌رسد
دوست پناه من نشد، همدم راه من نشد
از چپ و راست بهر او، پشت و پناه می‌رسد!
دفتر عشق بسته شد، پشت وفا شکسته شد
برای محو عاشقی، فوج و سپاه می رسد!
ع.آرام 18/04/89

2 پاسخ

  1. سلام….
    شاد باشين و سالم..

  2. سلام.. روز بخير ..شاد باشين و سالم

بیان دیدگاه